سر دودمان سامانه پهلوی و بنیانگذار ایران نوین در ۲۴ اسفند ماه ۱۲۵۶ خورشیدی در آلاشت، مازندران زاده شدند و در ۴ امرداد ۱۳۲۳ خورشیدی در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی درگذشتند. زادروز رضا شاه بزرگ در ایران روز پدر نام گرفت.
مجلس شورای ملی دوره پانزدهم قانونگذاری به پاس حقشناسی ملت ایران فرنام رسمی سرسلسله دودمان ارجمند پهلوی "اعلیحضرت رضاشاه کبیر" را تصویب کرد. این تصمیم بر لوحهای طلا حک و در آرامگاه اعلیحضرت شاهنشاه ایران رضا شاه پهلوی نصب گردید .
مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری بیست و یکم، روز سوم اسفند ماه را به نام روز رضا شاه کبیر نامگذاری کرد و قرار شد که همهساله در این روز خدمات و فداکاریهای اعلیحضرت شاهنشاه ایران رضا شاه پهلوی بنیانگذار ایران نوین از رادیو و تلویزیون و مطبوعات برای آگاهی نسل جوان کشور یادآوری شود.
رضا خان فرزند سرهنگ عباسعلی خان فرمانده هنگ مازندران در روز ۲۴ اسفند ماه ۱۲۵۶ در آلاشت سواد کوه چشم به جهان گشود. سرهنگ عباسعلی خان نامی به داداش بیک یاور خود از تیره سرداران و مرزداران ایران بود و پدر او یاور مراد علی خان نیز از فرماندهان دلیری بود که به سال ۱۲۳۵ در پیکار هرات دلاوریها کرد و در این پیکار کشته شد. چهل روز پس از زاده شدن رضا خان سرهنگ عباس علی خان درگذشت. پس از درگذشت پدر رضا خان، بانو نوشآفرین مادر رضا خان که زاده تهران بود برآن شد که به نزد خانوادهاش در تهران بازگردد. رضا خان با راهنمایی و سرپرستی عموی خود سرتیپ نصرالله خان، در ۱۴ سالگی همانند نیاکانش که همگی پیشنیه سرداری و سربازی و فرماندهی و سپاهیگری داشتند، به یکان قزاق که زیر فرماندهی عمویش بود پیوست.
رضا خان در سال ۱۲۷۴ خورشیدی با دختر خاله خود مریم پیوند زناشویی بست. بانو مریم در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۲۸۲ به هنگام زادن دخترش "همدم" چشم از جهان فروبست.
زمانی که رضا خان سی و پنج ساله بود سرکرده سپاه قزاق مجهز به تیربار شد و ماموریتهای گوناگون در تهران، گیلان، مازندران و آذربایجان را به انجام رسانید. رضا خان در جنگ با اشرار و یاغیان دلاوریهای بسیار نشان داد و با دید و داوری فرماندهان که دلیریها و استعداد ویژه نظامی رضا خان را دریافتند، مقام فرماندهی و درجههای نظامی را یکی پس از دیگری بدست آورد و به مقام میرپنجی یا سرتیپی رسید و فرمانده یکان همدان شد.
درسال ۱۲۹۳ جنگ جهانی در اروپا آغاز شد و دامنهاش به ایران کشید. کشور ایران با وجود اعلام بیطرفی از سوی ارتشهای عثمانی، روسیه و انگلستان اشغال شد و شش سال کشور ایران زیر فشار و آزار جنگ و نظامیان خارجی ماند.
در این زمان کشور ایران در اشغال بیگانه و ورشکستگی، خشکسالی، گرسنگی و ملخ و ویرانیهای جنگ به سر میبرد، خزانه کشور تهی بود و سربازان بدون دریافت حقوق، با لباس ژنده و بدون چکمه و حال سوزآور و با شکیبایی در برابر سختیهای توان فرسا خدمت میکردند. در سال ۱۲۹۴ سرتیپ رضا خان در بریگاد قزاق، از سوی فرمانده بریگاد برای تشکیل بخش مسلسل قزافخانه از همدان به تهران فرستاده شد.
در سال ۱۲۹۵ خورشیدی رضا خان بانو تاجالملوک را به همسری برگزید، نخستین فرزندشان شمس در روز ۲۶ مهر ماه ۱۲۹۶ خورشیدی زاده شد.
جنگ جهانی اول با عهدنامه صلحی در روز ۱۳ تیر ماه ۱۲۹۸ در اروپا به پایان رسید ولی جنگ در ایران ادامه یافت. ارتش روسیه که در ایران بود منحل شد و از ایران خارج شد و سراسر ایران به اشغال انگلیس درآمد. نیروهای انگلیسی تا باکو پیشروی کردند تا معادن نفت روسیه در باکو را تسخیر کنند. در ۱۷ امرداد ۱۲۹۸ برابر با ۹ اوت ۱۹۱۹ قراردادی میان دولت ایران و دولت انگلستان بسته شد که بر پایه آن قرارداد خیانتکارانه و استعماری، قرار بود که کشور ایران زیر کنترل کامل انگلستان درآید. این قرارداد ننگین با امضای حسن وثوقالدوله نخستوزیر برادر بزرگ احمد قوامالسلطنه و اکبر میرزا صارمالدوله وزیر دارایی و فیروز میرزا نصرتالدوله (فرزند فرمانفرما) وزیر خارجه بسته شد و رشوههایی که این سه تن از دولت انگلستان دریافت کرده بودند پس از کوتاه زمانی آشکار شد.
ارتش سرخ شوروی، ارتش انگلستان را از باکو بیرون راند و آنان را تا قزوین واپس برد و شمال ایران گیلان و مازندران را اشغال کرد. با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی میرزا کوچک خان جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران در گیلان و مازندران را اعلام کرد.
بانو تاجالملوک و سرتیپ رضا خان در روز ۴آبان ماه ۱۲۹۸ دارای دو فرزند شدند. محمد رضا و اشرف خواهر توامان وی در این روز خجسته زاده شدند در زمانی که کشور آشفته و نابسامان و ورشکسته بود، بیماریهای واگیردار گوناگون چون تراخم، مالاریا، طاعون، وبا، تیفوس و آبله را چیزی جلودارشان نبود. هیچ سیستم آموزشی و بهداشتی در ایران نبود. تنها مکتبهایی زیر نظر آخوندها وجود داشت. چهارمین فرزند رضا خان و تاجالملوک، علیرضا در روز ۱۱ فروردین ماه ۱۳۰۱ خورشیدی زاده شد.
رضا سردار سپه در سال ۱۳۰۱ با بانو توران امیر سلیمانی دختر مجدالسلطنه از خانواده قاجار ازدواج کرد. در روز ۲۴ اردیبهشت ۱۳۰۲ غلامرضا سومین پسر رضا خان زاده شد. توران امیر سلیمانی که نیمی از زمینهای میان تهران و ری به پدرش مجدالسلطنه تعلق داشت، انگشتری الماسی را که رضا خان سردار سپه به وی پیشکش کرده بود نزد یک نزولخوار به گرو گذاشت، این، به گونهای رضا خان سردار سپه از این کار آگاه شد و انگشتری نیز به دست خود او رسید. رضا خان سردار سپه بیدرنگ، از توران سراغ انگشتری را گرفت و سرانجام در روز ۱۶ خرداد ماه ۱۳۰۲ طلاق بانو توران داده شد.
در همین سال رضا خان سردار سپه با بانو عصمت دولتشاهی چهارمین همسر خود ازدواج کرد و دارای پنج فرزند شدند، عبدالرضا ۱۷خرداد ۱۳۰۳ خورشیدی، احمدرضا در روز ۵ مهر ماه ۱۳۰۴، محمودرضا ۱۱ آبان ۱۳۰۵ خورشیدی، فاطمه ۱۲ مهر ماه ۱۳۰۷ خورشیدی و حمیدرضا ۱۳ تیر ۱۳۱۱ خورشیدی زاده شدند.
یاران کودتای سوم اسفند آزادکنندگان ایران از راست: زمانخان، عبدالله میرزا، کاطمخان سیاح، علیخان ریاضی، حسن مشارالملک، اسفندیار غیاثوند، سیدضیا نخستوزیر، گلروپ، فتحعلی توپچی ثقفی، مسعود کیهان وزیرجنگ، خانبابا خان قلعهبیگی، رضا خان سردار سپه فرمانده قزاق
در این زمان مجلس شورای ملی شش سال بود که بسته شده بود و در درازای این زمان ده نخستوزیر و کابینه بر سر کار آمدند و کنارهگیری کردند. فتحالله اکبر سپهدار اعظم سپهدار رشتی در مهر ماه ۱۲۹۹ با پشتیبانی دولت انگلیس نخستوزیر شد و به انگلیسیها قول داد که انتخابات را برگزار کند و مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم را برقرار نماید تا قرارداد ۱۹۱۹ را که وثوقالدوله امضا کرده بود، در مجلس شورای ملی به تصویب برساند که قانونی شود.
ارتش سرخ شمال ایران را اشغال کرده بود و میرزا کوچک خان جنگلی در روز ۱۵ خرداد ماه ۱۲۹۹ در رشت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را با پشتیبانی ارتش سرخ شوروی و با الگوی شوروی برپاکرد و برآن بود که با ارتش سرخ به سوی تهران یورش ببرند و حکومت مرکزی را سرنگون سازند. دو هفته پس از گزینش کابینه، سپهدار از سفیر انگلیس درخواست پول کرد تا پس از انتخابات میان نمایندگان مجلس شورای ملی پخش کند. نورمن سفیر انگلیس به لرد کرزن وزیر خارجه نوشت و پروانه خواست. در ۱۴ دی ماه ۱۲۹۹ در چنین وضعیتی، دولت انگلستان برآن شد که ارتش خود را از بخش میانی ایران بیرون بکشد و بخشی از آن را در بغداد و بخشی دیگر را در جنوب ایران جای دهد. خطر یورش ارتش سرخ ایران به تهران و بدست گرفتن حکومت از سوی بلشویکها آشکار بود.
کودتایی علیه دولت فتح الله اکبر سپهدار اعظم نخستوزیر برنامهریزی شد، این کودتا علیه احمد شاه و سلطنت نبود. کودتا در شب اول اسفند به روز دوم اسفند آغاز شد. سرکردگان کودتا سیدضیا طباطبایی و سرتیپ رضا خان فرمانده کل قزاق، مسعود کیهان، کاظم خان سیاح از افسران ژاندارمری ایران و کلنل احمد امیراحمدی فرمانده گردان سواره قزاق بودند. کودتای سوم اسفند به سرنگونی سپهدار اعظم انجامید و در روز ۶ اسفند ۱۲۹۹ به فرمان احمدشاه سیدضیاالدین طباطبایی نخستوزیر شد و انتخابات مجلس شورای ملی دوره چهارم برگزار گردید. ۷ اسفند ۱۲۹۹ هیات وزیران قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس را لغو کرد. ۸ اسفند ۱۲۹۹ به فرمان احمد شاه، رضا خان میرپنج به پاس کاردانی و لیاقت به پایه سردار سپهی رسید. در همین روز عهدنامه دوستی منعقده بین دولت علیه ایران و جمهوری شوروی روسیه بسته شد. مسعود کیهان در اردیبهشت ماه از مقام وزارت جنگ کنارهگیری کرد. در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه و فرمانده کل قوا در کابینه نوین سیدضیاالدین طباطبایی وزیر جنگ شد. پس از بسته شدن پیمان دوستی میان دو دولت ایران و جماهیر شوروی ارتش سرخ ناچار به بیرون رفتن از شمال ایران شدند و از میرزا کوچک خان دیگر پشتیبانی نکردند.
در روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۰۰ رضا خان سردار سپه در کابینه سید ضیا به فرماندهی کل قوا و وزارت جنگ برگزیده شد. رضا خان وزیر جنگ برای بهبود مالی قشون و برای از میان برداشتن سختیهای پیآمد گرفتن وامهای خارجی برای مسافرتهای ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و احمد شاه دستور بررسی این وامها را داد.
پس از صد روز که دولت سیدضیا بر سرکار بود، احمد شاه سید ضیا را وادار به کنارهگیری کرد و در روز ۱۶ مهر ماه ۱۳۰۰ خورشیدی احمد قوامالسلطنه را به نخستوزیری برگزید و رضا خان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قوا در در کابینه احمد قوام در وزارت جنگ ماند.
پس از این که جنگ جهانی به پایان رسید، سپاه ایران وضع غمانگیزی داشت، ژاندارمری از سوی افسران سوئدی اداره میشد. در جنوب ایران، دولت انگلستان پلیس جنوب را زیر سرپرستی ارتش انگلستان برپا کرد، پلیس جنوب از سربازان ایرانی و هندی تشکیل میشد. عشایر ایران زیر رهبری سران خود تا بن دندان مسلح بودند. تیپ قزاق که به لشکر دگرگون شد، از زمان ۳ اسفند ماه ۱۲۹۹ یکان نظامی بود که بهترین سازمان داشت و به همین روی هسته مرکزی ارتش نوینی شد که رضا خان وزیر جنگ بنیان کرد و با رفرمهای خود پیشرفت و نیرومندی ارتش را به ارمغان آورد. در روز ۴ آذر ماه ۱۳۰۰ ژاندارمری از وزارت کشور به وزارت جنگ جا به جا شد و رضا خان در سخنرانی به آگاهی رساند که از امروز دیگر "قزاق" و "ژاندارم" نمیگوییم بلکه از "قشون" میگوییم. واژه قشون که روسی است در زمان ایرانی کردن سپاهیان ایران از سوی رضا خان به واژه ایرانی ارتش دگرگون شد و همچنین برای دیگر واژههای درجههای نظامی و دستورهای نظامی برابر پارسی آن برگزیده شد.
برای رضا خان وزیر جنگ روشن بود که برای اینکه ارتشی مدرن بسازد به بودجه نیاز دارد. بدین روی دپارتمانهایی از وزارت مالیه که وزیر آن محمد مصدقالسلطنه بود به وزارت جنگ جا به جا شدند. در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۰۰ رضا خان وزیر جنگ سازمان نوین ارتش را به آگاهی رساند. ارتش ایران از پنج لشکر تشکیل میشد که ستاد فرماندهی ارتش و هم چنین لشکر مرکزی در تهران بود، لشکر شمال غرب با مرکز فرماندهی در تبریز، لشکر غرب در همدان (پس از زمانی مرکز به کرمانشاه جا به جا شد)، لشکر جنوب در اسپهان (پس از زمانی مرکز فرماندهی به شیراز جا به جا شد) و لشکر شرق در مشهد. لشکر شمال نیز برای نگاهبانی از گیلان، مازندران و استرآباد بنیان شد که مرکز فرماندهی این لشکر در رشت بود. هر لشکر از ده هزار تن سرباز و افسر تشکیل میشد، و هر لشکر دربرگیرنده هفت هنگ پیاده نظام، یک هنگ سواره نظام، یک هنگ رسته توپخانه میبود. فرمانده کل ارتش رضا خان سردار سپه بود و ریاست مرکز فرماندهی ستاد با وزیر جنگ رضا خان بود. همه واژگان بکار برده شده برای درجههای نظامی و دستورهای نظامی به دستور رضا خان برابر پارسی آن بکار برده شد. به دستور رضا خان وزیر جنگ و فرمانده کل قشون در همین روز "مدرسه قشون" برای آموزش صاحبمنصبان (افسران) به ریاست سرتیپ نخجوان در ساختمان مسعودیه برپا شد. دوره آموزشی این آکادمی نظامی برای دو سال با تسهیلات خوابگاه و جای زندگی برای افسران ارتش نوین ایران برنامهریزی شده بود . دبستان نظام و دبیرستان نظام نیز به "مدرسه قشون وابسته بودند. افزون بر آموزش در "مدرسه قشون" افسران برای یک سال به آکادمی سن سیر فرانسه فرستاده می شدند. ریاست برنامه فرستادن افسران به خارج از کشور با سرتیپ شیبانی بود.
همزمان با بنیان ارتش نوین، ژاندارمری نوین نیز زیر فرماندهی وزارت جنگ به نام "امنیه" بنیان شد. سپس رضا خان برآن شد که یکانها و افراد مفید پلیس جنوب را در ارتش نوین ایران ادغام کند. لرد کرزون این پیشنهاد را رد کرد زیرا که رضا خان وزیر جنگ نپذیرفت که افسران انگلیسی در ارتش ایران باشند. بدین روی دولت انگلستان پلیس جنوب را منحل کرد و همه تفنگها و دیگر ابزار جنگی را به هندوستان بازگرداندند. بسیاری از سربازان و افسرانی ایرانی پلیس جنوب پس از انحلال آن، درخواست پیوستن به ارتش ایران را کردند.
از زمانی که رضا خان در کابینه سید ضیاالدین طباطبایی وزیر جنگ شد علیه جداییخواهان و یاغیان در کشور ایران جنگید. در ۲۵ خرداد ماه ۱۳۰۰ خورشیدی امیر موید سوادکوهی با پسران خود و شماری از خانهای مازندران در سواد کوه علیه دولت مرکزی در تهران آشوب برپا کردند. در همین زمان یاغیان دیگر چون احسان الله خان و ساعدالدوله نیز به تُنکابُن یورش بردند. روز پسین ۲۶ خرداد ماه میان نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ فضل الله خان زاهدی با نیروهای کمونیست زیر فرمان احسان الله خان و ساعدالدوله روی داد که سرانجام کمونیستها شکست خوردند و واپس نشستند. در روز ۳۰ خرداد ماه به دستور وزیر جنگ رضا خان سرهنگ شاه بختی فرمانده ستونی که برای کمک به نیروهای زیر فرمان سرهنگ فضل الله خان زاهدی فرستاده شده بود، به همراه سرهنگ زاهدی نیروهای نظامی یاغیان را درهم شکستند.
در چندین جنگ که به فرماندهی رضا خان وزیر جنگ در گیلان و مازندران علیه بلشویکهای ایران به رهبری احسان الله خان و نیروهای جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان رخ داد، سرانجام نیروهای دولتی آنان را تار و مار کردند و شکست سختی دادند و داستان جنگلی در گیلان و مازندران به پایان رسید. با این پیروزی رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه، شمال ایران کاملا زیر کنترل حکومت مرکزی درآمد. پس از آنکه جنبش جداییخواهی در شمال ایران از میان برداشته شد، رضا خان وزیر جنگ برنامهی از میان برداشتن یاغیان را از غرب کشور آغاز کرد.
اسماعیل آقا سمیقو در آذربایجان بیرق "آزادی کردستان" را افراشت که در زیر آن کماکان به تاراج روستاها و کشتار و لگد مال کردن زندگی و حقوق مردم دست می زد. از سال ۱۲۹۸ نیروهای دولت همواره در زد و خورد با جنگجویان سیمقو بودند. در روز ۲۰ امرداد ماه ۱۳۰۱ سردار سپه نیروهای رزمنده دولتی را که به آذربایجان فرستاده بود، قلعه چهریق را به دست گرفتند و در آنجا اسلحههای زیادی که سیمقو در درازای این چند سال گردنکشی گرد آورده بود پیدا شد. نیروهای دولتی به دنبال دستگیری افراد مسلح فراری سیمقو روانه شدند و سیمقو دستگیر و همدستانش تار و مار شدند و به آشوب این جداییخواه پایان داده شد. مجلس شورای ملی در روز ۲۵ امرداد ماه از رضا خان سردارسپه و وزیر جنگ در سرکوب سیمقو و پیروزی در چهریق و سلماس قدردانی کرد. در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۰۱ احمد شاه در تلگرامی به سردار سپه وزیر جنگ از فداکاریها و کوششهای سردار سپه و سربازان دلیری که زیر فرماندهی سردار سپه که به آشوب اشرار و یاغیان اسماعیل خان سیمقو در چهریق و سلماس پایان دادند، سپاسگذاری کرد.
در بهار ۱۳۰۱ به دستور رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه برای سرکوبی امام قلی خان و بویر احمدیها و سایر یاغیان فارس نیروهای نظامی روانه ممسنی شدند و هرج و مرج را پایان دادند. در خرداد ماه ۱۳۰۱ نیروهای دولتی برای تار و مار کردن اشرار مسلح و راهزنان و دزدان که بر پا کننده آشوب و هرج و مرج شده بودند، وارد کازرون شدند و آرامش را به آن منطقه بازگرداندند. در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۰۱ به دستور رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه، امیر لشکر غرب همراه با قوای کمکی از تهران به اشرار لُر "سیلاخوری" و "پیران وند" و "سکوند" که شرارتها و سرکشی آنان امنیت کشور را به خطر انداخته بود، یورش بردند و پس از جنگ سختی قلعه "کبوزد" مرکز این یاغیان به دست نظامیان افتاد و امنیت در بروجرد، اراک، تویسرکان، ملایر و نهاوند برقرارشد. در امرداد ماه طایفه "چهارراهی" و چند دسته دیگر از اشرار و یاغیان استان فارس سرکوب شدند. شهریور ماه به فرمان سردار سپه یک ستون از لشکر خوزستان روانه "دشتک " در استان فارس شدند و گردنکشان آن سرزمین را سرکوب کردند. در همین ماه یک گردان از لشکر جنوب به "دالکی" شهری در استان بوشهر و نزدیک به کازرون وارد شدند و یک گردان دیگر برای برقراری امنیت در بنادر خلیج فارس به آن خطه فرستاده شدند.
۱۳ خرداد ماه ۱۳۰۲ به فرمان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قشون، ۴۶ تن از صاحب منصبان قشون برای آموزش فنهای نظامی به ریاست سرتیپ امان الله جهانبانی و سرپرستی حبیب الله شیبانی به کشور فرانسه فرستاده شدند.
چهارم آبان ماه ۱۳۰۲ احمد شاه فرمان نخستوزیری رضا خان وزیر جنگ را به سبب "حساسیت اوضاع مملکت و نیاز شدید به اصلاحات سیاسی و اقتصادی" صادر کرد و خود برای درمان و تغییر آب و هوا روانه فرانسه شد. نخستین کابینه رضاخان سردار سپه با هفت وزیر، وزیر امور خارجه: محمدعلی فروغی ذکاءالملک - وزیر مالیه: مدیرالملک جم - وزیر عدلیه: معاضدالسلطنه - وزیر معارف و اوقاف: سلیمان میرزا - وزیر پست وتلگراف: امیرلشکر خدایارخان - وزیر فواید عامه و تجارت: حاجی عزالممالک اردلان - کفیل وزارت داخله: میرزا قاسم خان صوراسرافیل. وزارت جنگ و وزارت داخله را خود نخست وزیر رضا خان به عهده گرفت. رضا خان برنامه دولت را در بیانیهای با سپاسگزاری از مردم ایران در شادی از انتصاب ایشان به نخست وزیری چنین اعلام داشتند: نخست حفظ استقلال مملکت و تامین حقوق ملت ایران و دوم اجرای کامل قانون و حفظ امنیت در داخل مرزهای کشور.
در همین زمان جمهوری ترکیه به ریاست جمهوری مصطفی کمال پاشا بنیان شد. در ۱۲ اسفند ماه ۱۳۰۲ خلافت اسلامی عثمانی از میان برداشته شد و خانواده عثمان وادار به بیرون رفتن از ترکیه شدند. صومعههای درویشها، دادگاههای شریعت اسلام بسته شدند و مدرسههای آموزش ملایان قضاوت با شریعت اسلام نیز بسته شدند.
به فرمان رضا خان نخست وزیر در ۱۴ آبان ماه ۱۳۰۲ نیروهای نظامی با همکاری دستههای چریک به سرکردگی فیض محمدخان و کچی خان بلوچ برای پایان دادن به سرکشیها و گردن کشیهای دوست محمد خان بلوچ و پدرش بهرام خان که بیست و پنج سال حکومت پوشالی در بلوچستان بوجود آورده بودند و به نام خود سکه ضرب کرده بودند، به بلوچستان حمله کردند و پس از پنجاه روز زد و خورد اشرار را تار و مار کردند.
دوم دی ماه ۱۳۲۰ لشکر غرب پس از زد و خوردهای خونین در لرستان وارد خرم آباد شد و در همین روز فرمانده قوای آذربایجان در تلگرامی چیره شدن بر قلعه کاظم قوشچی از گردنکشان آذربایجان در ساحل غربی دریاچه ارومیه را به آگاهی رساند. پس از چند ماهی امیر لشکر غرب به آگاهی رساند که چند طایفه از عشایر غرب از سوی شماری از سران بختیاری و همدستی "ویلسن" رئیس کمپانی نفت جنوب برای برپایی آشوب آماده شدهاند. سرانجام پس از ماهها لشکرکشیها در لرستان با سرکوبی هزاران تن از یاغیان و گردنکشان لر در تنگه زادشیر پایان یافت و امنیت و آرامش در خرم آباد تا بروجرود برقرارشد.
از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی، ملت ایران دارای قانون اساسی شد ولی این به آن مفهوم نبود که حقوقی که آن قانون برای ملت تعیین کرده، ملت از آن برخوردار شدند و در پناه آن قرار گرفتند. با وجود انقلاب مشروطه در ایران خواستهای ملت ایران که در قانون اساسی مشروطه به نوشتار آمده بود تا به عمل درآمدن بسیار دور بود. از سال ۱۲۸۵ که مجلس شورای ملی بنیان شد تا کودتای سوم اسفند یعنی در درازای ۱۵ سال پس از گشایش مجلس نخست، ده سال مجلس شورای ملی با دشمنیهای قاجار و روسیه بسته ماند. گذرگاه مشروطه تا نخست وزیری رضا خان پهلوی راهی بود بس سنگلاخ و پر از پستی و بلندی. رضا خان پهلوی نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا، اساس مشروطیت ایران را هستی بخشید و مشروطیت را به دستمایهها و افزارگان مدرن آراست و بنای حقوقی قانون اساسی مشروطه را برای بهره برداری فراگیر و درست نسلهای آینده ایران پایدار ساخت. سرانجام با نخست وزیری رضا خان پهلوی مشروطه با نوشته شدن قوانین مدرن زنده شد.
با گشایش مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم در روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ با کابینه نوین از مجلس شورای ملی با اکثریت رای اعتماد گرفت. با نخست وزیری رضا خان و برقراری آرامش در بیشتر بخشهای کشور، نخست وزیر آغاز به برنامه ریزی برای بنیان ایران نوین کرد. نخستین قانون در راه بنیان ایران نوین، از میان برداشتن تقویم تازی که بر پایه گردش ماه بود و جایگزین کردن تقویم ایرانی جلالی با نام ماههای ایرانی و گردش خورشید. این قانون برنامه ایران نوین شد که ایران دوباره ایران شود و به تاریخ کهن خود بازگردد. قانون دیگر قانون بنیانگذاری نخستین بانک ایرانی بانک پهلوی قشون بود که پس از زمانی به بانک سپه تغییر نام داد و برای نخستین بار ایرانیان توانستند در یک بانک ایرانی حساب بازکنند و نه در بانک روسی و یا انگلیسی. سومین قانون، قانون سجل احوال بود که با آن مردم ایران هویت یافتند. به مردم ایران آموزش داده شد که برای خود نام خانوادگی برگزینند و یک سال پس از تصویب این قانون به ادارههای سجل و احوال در منطقه خود بروند و فرمهای ثبت را پر کنند و دارای هویت بشوند. رضا خان نخست وزیر برای خود نام خانوادگی "پهلوی" را برگزیدند. سپس تصویب قانون برداشتن فرنامهای توهین آمیز تازی قاجار به خرد مردم ایران با السلطنه، الدوله، الممالک، المُلک بود. قانون دیگر قانون انحصار قند و چای بود که با آن کشیدن راه آهن سراسری ایران سرمایه گذاری شد. با این قانون سنت کهن قاجاری که از بیگانگان وام گرفته شود شکسته شد. هم چنین سنت قاجاری که امتیاز به بیگانه بدهد تا پروژهای سرمایه گذاری شود نیز به پایان رسید. پروژه کشیدن راه آهن نخستین پروژهای بود که ایرانیان، خود آن را با پول خود به انجام رساندند. قانون بسیار مهم دیگر قانون خدمت نظام اجباری بود که با آن مردان ایران از تهی دست تا پولدار آموختند که در کنار یکدیگر به ویژه در یک سال نخست آموزشی به کشور ایران خدمت کنند. این قانون به قانون خدمت زیر پرچم تغییر نام داد. رضا خان پهلوی نخست وزیر مشروطه را با تصویب قوانین برای رفاه، آسایش، امنیت و پیشرفت ملت ایران برقرار ساخت.
در جنوب کشور شیخ خزعل نامی فرماندار خرمشهر بود. شیخ خزعل در درازای جنگ جهانی اول و اشغال ایران از سوی دولت روسیه و انگلستان در خدمت دولت انگلستان بود و از دولت ایران پیروی نمیکرد و در موافقتنامه محرمانهای که برادرش شیخ مزعل در نوامبر ۱۹۱۴ با دولت انگلستان بسته بود، زیر پشتیبانی دولت انگلستان درآمد و نگاهبان نفت جنوب و پالایشگاه و تاسیسات آنجا شد. در روز ۲۰ آبان ماه ۱۳۰۳ رضا خان نخست وزیر و فرمانده کل قوا خود برای یکسره کردن کار شیخ خزعل و اشرارش در خوزستان و شکست دادن آنان از راه اسپهان روانه جنوب ایران شدند و در این هنگام گفتند: میروم که یا آخرین نغمههای ملوک الطوایفی را از میان بردارم یا در زیر خرابههای شوش مدفون شوم.
روز ۲۳ آبان ماه سفارت انگلیس در تهران نامه اعتراض آمیزی به دولت ایران نوشت و یادآور شد که حمله قشون ایران به قوای شیخ خزعل مغایر منافع انگستان است و با توجه به اینکه در نوامیر سال ۱۹۱۴ دولت انگستان تعهد کرده است که از جان و مال شیخ خزعل و اتباع او حمایت کند، از این رو در صورت ادامه عملیات نظامی، دولت بریتانیا ناگزیر خواهد بود که برای دفاع از جان و مال شیخ و افراد او دست به کارهای لازم بزند.
روز ۲۴ آبان ۱۳۰۳ رضا خان فرمان داد که نیروهای نظامی از چهار جبهه برای سرکوبی قوای شیخ خزعل و سایر گردنکشانی که با وی همدست هستند روانه شوند. با این تاکتیک همه قوای شیخ خزعل و خانهای یاغی همدست وی به دام افتادند و دورشان را نیروهای نظامی از چهار سو گرفت. در تلگرامی به تاریخ ۲۸ آبان ماه شیخ خزعل در تلگرامی به رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا از کارهای گذشته خود و نزدیکانش ابراز پشیمانی کرد و از سردار سپه درخواست عفو کرد. سردار سپه در پاسخ تلگرام وی پاسخ داد:
آقای سردار اقدس (شیخ خزعل) تلگراف شما را در شیراز ملاحظه کردم. معذرت و ندامت و اظهار تاسف شما را میپذیرم، البته در صورت تسلیم قطعی - رضا – فرمانده کل قوا و رئیس الوزرا
سرانجام در روز ۲۰ آذر ماه ۱۳۰۳ پس از برقراری امنیت در سراسر خوزستان، رضا خان نخست وزیر به کربلا و نجف رفتند و ایرانیانی که در این شهرها زندگی میکردند، پیشباز با شکوهی از ایشان نمودند. سردار رشید کردستانی از یاغیان به نام کردستان که دوبار سر به نافرمانی و سرکشی برداشته بود و هر دوبار از نیروی نظامی رضا خان سردار سپه شکست خورده بود، با قرآنی در دست به پای رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ افتاد و درخواست بخشش کرد. رضا خان نخست وزیر و سردار سپه، رشید کردستانی را بخشیدند.
بیست و پنج بهمن ماه ۱۳۰۳ مجلس شورای ملی به پاس خدمات پر ارزش رضا خان نخست وزیر و وزیر جنگ و سردار سپه در برقراری امنیت و آرامش در کشور، در ماده واحدهای تصویب کرد که در آن ریاست عالیه کل قوای دفاعیه و تأمینیه (امنیه) مملکتی را مخصوص آقای رضا خان سردار سپه دانسته که بااختیارات تامه در حدود قانون اساسی و قوانین مملکتی انجام وظیفه نمایند و سمت مزبور بدون تصویب مجلس شورای ملی از ایشان سلب نتواند شد.
هفدهم امرداد ماه ۱۳۰۴ رضا خان پهلوی نخست وزیر و سردار سپه کابینه خود را ترمیم کرد و چهارمین کابینه خود را برگزید. در درازای دو سال نخست وزیری رضا خان پهلوی، رستاخیزی در ایران بوجود آمد همانند زمانی که فرمان مشروطه در سال ۱۲۸۵ خورشیدی صادر شد. ایرانیان دریافتند که مردی از میان مردم ایران میتواند دولت بهتری باشد تا از همه این نخست وزیران قاجاری، و زمانی که احمد شاه تلگرامی به مجلس شورای ملی و نخست وزیر فرستاد که میخواهد به ایران بازگردد در سراسر ایران شورش برپا شد که احمد شاه پروانه ندارد که بازگردد و ایران را دوباره به آشوب بکشاند. برای ایرانیان آشکار بود که اگر مردی از میان مردم بتواند دولت بهتری در ایران برپا کند، میتواند حکومت بهتری را در ایران برقرار سازد.
با شکایتهایی که از خانواده قاجار از سراسر کشور به مجلس شورای ملی و نخست وزیر رسید، سرانجام در روز ۶ آبان ماه ۱۳۰۴ سیل مردم تهران روانه مدرسه نظام شد و گروه بی شماری در خانه رضا خان پهلوی نخست وزیر و فرمانده کل قوا بست نشستند و درخواست برانداختن سلطنت قاجاریه و تشکیل مجلس موسسان را نمودند. نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم بر آن شدند که سلسله قاجار مغول را در ایران منقرض کنند و حکومت موقتی را به رضا خان پهلوی بدهند. مجلس موسسان برای دگرگون ساختن چهار اصل متمم قانون اساسی مشروطه برگزار شد که در آن رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران شد و شاهنشاهی ایران به خاندان پهلوی از سوی ملت ایران داده شد.
هموندان حزب کمونیست ایران در سالهای ۱۳۰۸و ۱۳۰۹ خورشیدی به ویژه در شهرهایی که رضا شاه بزرگ کارخانه بنیان کرده بود و صنعتی وجود داشت همانند کارخانه پارچهبافی اسپهان، راهآهن مازندران، قالیبافی مشهد، و شرکت نفت انگلیس و ایران اعتصاب به راه انداختند. بزرگترین اعتصاب در روز نخست ماه مه، روز کارگر سال ۱۳۰۸ از سوی یوسف افتخاری سازمان داده شد. یوسف افتخاری از نوجوانی در حزب کمونیست ایران آموزش های کمونیستی دید و سپس به شوروی رفت و در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق که بعدها دانشگاه پاتریس لومومبا نام گرفت یکی از فونکسیونرهای کمونیستی شد و به ایران برای براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران بازگشت. این اعتصابها پالایشگاه آبادان و صنعت نفت ایران را فلج کرد. سرانجام با دستگیری ۴۵ تن از سرکردگان حزب کمونیست ایران، اعتصابها پایان یافت. در این زمان نیز قوانین دادگستری ایران از سوی وزیر کاردان و دانشمند دادگستری علی اکبر داور و همکارانش نوشته می شد تا شریعت را به قوانین مدنی و مدرن دگرگون سازند. در خرداد ماه ۱۳۱۰ برای نگاهبانی کشور و قانون اساسی و مردم ایران قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت به تصویب کمیسیون عدلیه درآمد و به اجرا گزارده شد که ماده اول آن میگوید: هر کس در ایران به هر اسم و یا به هر عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه یا جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویههای مزبور درایران تشکیل شده باشد به سه تا ده سال زندان محکوم خواهد شد. نزدیک به ۲۰۰ تن از کمونیستهای سرسپرده استعمار دستگیر و در دادگاه به محاکمه کشیده شدند و به ۳۸ تن از آنان جزای زندان ابد داده شد. حزب کمونیست ایران در روز ۲۵ ماه ژوئن ۱۹۲۰ برابر با ۴ تیر ماه ۱۲۹۹ در بندر انزلی، ۵هفته پس از اینکه ارتش سرخ شمال ایران را اشغال کرد، بنیان نهاده شد.
در اسفند ماه ۱۳۱۵ پلیس شبکههای دیگری از کمونیستها را در ایران پیدا کرد، در اردیبهشت ماه ۱۳۱۶ بیش از ۶۰ تن که به آنان سوظن میرفت دستگیر شدند، در آبان ماه ۱۳۱۷ از این مزدوران بیگانه ۵۳ تن بر پایه قانون مجازات کسانی که بر علیه امنیت و استقلال کشور ایران توطئه می کنند در دادگاه به سالیان دراز زندان محکوم شدند. با این دو موج دستگیریهای سران حزب کمونیست ایران که از استالین دستورات خود را می گرفتند، کشور ایران آرام شد تا زمانی که دو دولت استعماری شوروی و انگلستان، شمال و جنوب کشور را بمباران کردند و مردم ایران را به خاک و خون کشیدند و ارتش خود را در شمال و جنوب کشور جای دادند. بر پایه خواست شخص استالین اعلیحضرت رضا شاه شاهنشاه ایران را به کنارهگیری وادار ساختند. افسران ارتش شوروی درهای زندان قصر را به روی این خائنین گشودند و مجلس شورای ملی را وادار ساختند که در روز ۲۴ مهر ماه ۱۳۲۰ با تصویب قانون راجع به عفو و بخشودگی و تخفیف پارهای از محکومیتهای سیاسی و عادی چهره قانونی به بیرون کشیدن این سرسپردگان بیگانه بدهند.
همین مزدوران جیرهخوار بیگانه پس از اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی بیدرنگ در مهر ماه ۱۳۲۰ حزب توده را بنیان نهادند، در روز ۱۵ بهمن ماه ۱۳۲۷ در پهنه دانشگاه تهران به جان شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سوقصدکردند، با همدستی محمد مصدق قاجار مغول بیگانه بزرگ فئودال ایران در روز ۲۶ مهر ماه ۱۳۲۸ جبهه ملی را سازمان دادند و براندازی حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را برنامهریزی کردند، سپس با همدستی اسلامیون به رهبری خمینی شیخ هندیزاده بیگانه علیه انقلاب شاه و مردم شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی بزرگترین مبارز حقوق بشر، روز ننگین ۱۵خرداد ۱۳۴۲ ننگ تاریخ ایران را به راه انداختند و چتر بزرگ تروریستی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور برای پیوستن همه گروههای تروریستی چون مجاهدین خلق، چریکهای فدایی، جبهه ملی، نهضت آزادی را گستردند و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور را سکوی آموزشهای تروریستی دانشجویان در کوبا، فلسطین، لیبی، کره شمالی، چین و شوروی را با پولهایی که از استعمارگران می گرفتند ساختند. دستآورد این نیرنگها براندازی مشروطه شاهنشاهی و از میان برداشتن استقلال و تمامیت ارضی کشور ایران بود که در انقلاب اسلامی سال ۳۵۳۷ شاهنشاهی به رهبری روحالله خمینی به انجام رسید.
روز ۶ آذر ماه ۱۳۱۱ به فرمان اعلیحضرت رضا شاه بزرگ امتیازنامه نفت دارسی لغو شد. چهار سال پیش از این گفتگوها با انگلو پرشن اویل کمپانی برای بالابردن درآمد ایران از فروش نفت ایران میان تیمورتاش وزیر دربار شاهنشاهی و مستر جان کدمَن رییس انگلو پرشن اویل کمپانی آغاز شده بود. نشستهای بسیاری در تهران و لندن برگزار شد، بدون اینکه دستآوردی داشته باشد. پس از چهار سال مستر کدمن در نامهای به دولت شاهنشاهی ایران نوشت که به سبب بحران اقتصادی و کمی تقاضا برای خرید نفت که به پایین رفتن بهای نفت فرجامیده است، گفتگوها بهتر است انجام نشود. دولت شاهنشاهی ایران این را نپذیرفت زیرا انگلو پرشن کمپانی بر پایه قرارداد آرمیتاژ اسمیت که پس از بستن قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به بار آمده بود، حقالامیتاز نفت را محاسبه میکرد. قرارداد آرمیتاژ اسمیت هیچگاه از سوی دولت شاهنشاهی ایران پذیرفته نشد و از تصویب مجلس شورای ملی نگذشت. قرارداد آرمیتاژ اسمیت محاسبه حقالامتیاز دولت ایران از انگلو پرشن اویل کمپانی را با فرمول نوینی انجام میداد که پرداختی به دولت ایران کمتر از ۱۰٪ پرداختی بود که در امتیازنامه دارسی دستینه شده بود. آرمیتاژ اسمیت مشاور مالی دولت انگلیس بود که در چارچوب بستن قرارداد استعماری ۱۹۱۹ میان ایران و انگلیس که در ۱۷ امرداد ۱۲۹۸ برابر با ۹ اوت ۱۹۱۹ میان دولت ایران و دولت انگلستان بسته شد و بر پایه این قرارداد استعماری، ایران کشوری تحتالحمایه انگلستان درآمد. این قرارداد با امضای حسن وثوقالدوله نخستوزیر برادر بزرگ احمد قوامالسلطنه و اکبر میرزا صارمالدوله وزیر دارایی و فیروز میرزا نصرتالدوله وزیر خارجه با گرفتن رشوه سنگین از دولت انگلستان بسته شد.
حسن تقیزاده وزیر مالیه در نامهای به انگلو پرشن اویل کمپانی به آگاهی رسانید که امتیازنامه نفت که در سال ۱۹۰۱ میلادی بر خلاف مصالح و سود ملت ایران، پیش از برقراری مشروطه به ویلیام ناکس دارسی انگلیسی داده شده بود لغو شده است. هم چنین در این نامه یادآور شد که این امتیازنامه از دیدگاه حق و منطق نمیتواند اجرا شود و باید در شرایطی که به سود ملت و کشور ایران باشد بازنگری شود و بدین روی دولت ایران از این تاریخ، امتیازنامه دارسی را کان لم یکن اعلام میکند و اگر انگلو پرشن اویل کمپانی آماده باشد که سود کشور شاهنشاهی ایران را به شمار آورد دولت شاهنشاهی ایران نیز آماده است قرارداد نوینی با آن کمپانی ببندد. در پاسخ وزارت خارجه انگلستان در نامهای به دولت شاهنشاهی ایران نوشت که لغو یک جانبه قراردارسی را نمیپذیرند به در دادگاه بینالمللی لاهه شکایت خواهند برد. محمدعلی فروغی وزیر امور خارجه ایران در پاسخ به این نامه یادآور شد که دیوان داوری لاهه شایستگی رسیدگی به این مسئله را ندارد زیرا که این یک اختلاف داخلی ایران میان دولت شاهنشاهی ایران و یک کمپانی است، دولت ایران حق دارد در برابر تهدیدها و فشارهای انگلو پرشن اویل کمپانی به شورای جامعه ملل در شهر ژنو شکایت ببرد. دولت انگلستان از اینکه دولت شاهنشاهی ایران زودتر شکایت خود را به شورای جامعه ملل ببرد نگران شد و بیدرنگ پیشدستی کرد و از دولت شاهنشاهی ایران به شورای جامعه ملل شکایت کرد.
در روز ۲۵ اسفند ماه ۱۳۱۱ مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری نهم از سوی اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ گشوده شد. رضا شاه بزرگ در سخنان خود فرمودند "به مناسبت الغای امتیاز معادن نفت جنوب و مذاکرهای که برای قرارداد جدید در نظر است امیدواریم که اقدامات دولت با ترتیب عادلانه که متضمن تامین منافع حقه مملکت باشد به حسن نتیجه منتهی گردد". در این دوره رای اعتماد به مهدی هدایت در روز ۳۰ فروردین ماه ۱۳۱۲ داده شد.
روز ۶ فروردین ماه ۱۳۱۲ گفتگوهای دولت ایران تقیزاده، داور و فروغی با نمایندگان کمپانی به ریاست کدمن آغاز شد. برای کدمن آشکار بود که اگر به سازشی با دولت شاهنشاهی ایران نرسند، دولت ایران در شورای جامعه ملل برنده خواهد شد. چندین نشست در تهران میان نمایندگان دولت شاهنشاهی ایران و دولت انگلیس و نماینده کمپانی برگزار شد و در روز ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۱۲ مستر کدمن و تقیزاده، فروغی و علی اکبر داور به پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شرفیاب شدند، تا برای پرسشهایی که باز مانده بودند دیدگاه اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ را جویا شوند. معظمله کدمن رییس انگلو پرشن اویل کمپانی را با درخواستهای ویژه در تنگنا گذاشتند و دستور دادند که شرایط دلخواه دولت شاهنشاهی ایران به نوشتار درآید و در نشست دیگری درباره آن تصمیم پایانی گرفته شود. روز ۶ اردیبهشت ماه ۱۳۱۲ مستر کدمن، حسن تقیزاده، محمدعلی فروغی و علیاکبر داور به پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شرفیاب شدند و همه پرسشها و ریزگان همه مادهها برای قرارداد نوین نفت با شرکت نفت انگلیس و ایران به آگاهی شاهنشاه ایران رساندند.
سرانجام در روز ۷ خرداد ماه ۱۳۱۲ قانون اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت انگلیس و ایران محدود از سوی مجلس شورای ملی تصویب شد. تصمیم خردمندانه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی در لغو امیتازنامه دارسی و رفتن به شورای جامعه ملل برای دادخواهی، نشان داد که استراتژی درستی برای ایران بوده است. زیر فشار سیاسی جامعه ملل، انگلو پرشن کمپانی ناچار شد که امتیازنامه دارسی را لغو شده بپذیرد و قرارداد نفت نوینی با دولت ایران ببندد. در کنار افزایش درآمد ایران از نفت که چهار برابر شد، استخدام ایرانیان کارآزموده و کارشناس و آموزش ایرانیان برای استخدام در کمپانی یکی از بزرگترین پیروزیهای این قرارداد بود و این پیشنیاز روزی شد که ایرانیان خود شرکت نفت ملی ایران را در دست بگیرند و آن را از دیدگاههای سازمانی و تکنیکی خود اداره کنند.
در روز ۲۰ مهر ماه ۱۳۱۳ جشن هزاره فردوسی به اوج خود رسید زمانی که اعلیحضرت رضا شاه پهلوی آرامگاه نوساخته و بازسازی شده فردوسی را با بیانات خود در برابر آرامگاه باشکوه فردوسی در توس و با بودن پژوهشگران و دانشمندان ایرانی و خارجی شاهنامه شناس گشودند. هزاره فردوسی در روز ۱۲ مهر مه ۱۳۱۳ در تالار دبیرستان دارالفنون تهران برگزار شد. کنگره هزاره فردوسی در این روز با سخنرانی نخستوزیر محمدعلی فروغی گشایش یافت. بیش از ۸۱ تن از کارشناسان، دانشمندان ایران شناس و خاورشناسان از دیگر کشورها، نمایندگان کشورهای خارجی و شمار بسیاری از نویسندگان و دانشمندان ایرانی در این کنگره بودند. در روز ۱۶ مهر ماه علی اصغر حکمت وزیر معارف به زبان انگلیسی از همه شرکت کنندگان سپاسگزاری نمود و برای اعضای کنگره که رهسپار توس بودند تا در آیین گشایش آرامگاه فردوسی چامهسرای بزرگ ایران، پدر زبان پارسی شرکت نمایند، سفری پر از شادمانی و خشنودی آرزو کرد.
برنامهریزی برای سیاست فرهنگی این رویداد تاریخی از ده سال پیش آغاز شد. در روز ۱۵ اسفند ماه ۱۳۰۳ مجلس شورای ملی از دولت رضا خان نخستوزیر خواست که برای بازسازی آرامگاه فردوسی بودجهای در بودجه دولت کناربگذارد، "برای این که دنیا بفهمد که ما هم به افتخار تاریخی خودمان عقیدهمند هستیم". در زمانی که ملت ایران در گرسنگی و تهیدستی واهمهبرانگیزی فرو رفته بود، برپا ساختن آرامگاهی باشکوه برای فردوسی، سمبل بازگشت به ارزشها و تاریخ ایرانی، برای ایرانیان برتر از سیر کردن شکم خود بود. وضع کشور ایران به اندازهای اندوهناک بود که دولت ناچار در همه جای ایران با گردآوردن اعانه از مردم "گداخانه" بر پا کرده بود تا مردم ایران از گرسنگی نمیرند، این بود دستآورد قاجاریان مغول برای ایران و مردم ایران.
بازگشت به ارزشهای ایرانی برنامه ایراننوین، با زنده کردن ایران و زبان پارسی و با بزرگداشت استاد فردوسی که در "شاهنامه" از ایران میگوید: "چو ایران نباشد تن من مباد" گام به گام به انجام رسید. محمدعلی فروغی نخست وزیر در روز ۲ دی ماه ۱۳۱۳ به پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران شرفیاب شد و دستور داده شد که خارجیان به جای واژه "پرس" کشور ایران را "کشور ایران" بنامند. در روز ۴ دی ماه وزارت امور خارجه با بخشنامهای که به همه نمایندگان سیاسی ایران در کشورهای خارجه فرستاد، دستور داد که از روز ۱ فروردین ماه ۱۳۱۴ به جای پرس و پرشیا، واژه "ایران" را بکار برند. با این تصمیم که "ایران" در دیگر کشورها "ایران" نامیده شود، سنگ دیگری علیه برجای ماندههای استعمار بر زمین زده شد. جایگزین کردن گاهشماری (تقویم) که در زمان ساسانیان گاه شمار ایرانیان بود، گام کلیدی دیگری در ایرانیزه کردن ایران بود. هر ایرانی میباید بداند که این سیاست رضا شاه بزرگ، روشنگر تاریخ و تمدن با شکوه کهن ایرانی بر هر ایرانی بود. هر ایرانی باید بداند که هفت هزار سال تاریخ نوشته شده ایران، افتخار و نژاده بودن اوست. هر ایرانی باید بداند که ایران کهنتر از تاریخ است.
به دنبال این سیاست فرمان بنیان انجمن آثار ملی، فرهنگستان ایران و موزه ایران باستان داده شد. بنیان انجمن آثار ملی در روز ۱۲ آبان ماه ۱۳۰۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید، در روز ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۱۴ اساسنامه "فرهنگستان ایران از سوی وزارت معارف برای نگهبانی و گسترش زبان پارسی به تصویب هیات دولت رسید. پس از سالها برنامهریزی به کوشش کارشناس باستانشناسی فرانسه آندره گدار موزه ایران باستان در سال ۱۳۱۶ از سوی اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ و والاحضرت ولیعهد گشایش یافت.
رضا شاه بزرگ دانشکده پزشکی را میگشایند
در خجسته روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۱۳ زادروز رضا شاه بزرگ، دانشگاه تهران در آیین باشکوهی در پیشگاه اعلیحضرت رضا شاه بزرگ گشوده شد.[۴۹] دانشگاه تهران با ۱۰۴۳ تن دانشجو آغاز به کار کرد. قانون بنیان دانشگاه تهران و آییننامه استخدامی دانشگاه تهران در روز ۸ خرداد ۱۳۱۳ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. دانشگاه تهران در روز ۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ لوحه ساختمان دانشگاه تهران به دست اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ در زمینهای پردیس جلالیه تهران بر زمین زده شد. نزدیک به ۲۵۰ هزار متر مربع از زمینهای جلالیه ویژه ساختمان دانشگاه تهران شد و بنا بر امر اعلیحضرت شاهنشاه قرار شد که کار ساختمان دانشکده پزشکی زودتر از دیگر دانشکدهها آغاز شود. بر روی لوح فلزی تاریخ ساختمان دانشگاه تهران چنین نوشته شد:
« هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شاه پهلوی سردودمان پهلوی، ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نبشته که به یادگار در دل سنگ جای گرفته، به زمین سپرده شد. بهمن ماه یک هزار و سیصد و سیزده خورشیدی »
هفده دی ماه روز تاریخی کشف حجاب زنان
رضا شاه بزرگ در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ در برابر دانشسرایعالی چشم به راه رسیدن علیاحضرت ملکه مادر و شاهدختها میباشند
علیاحضرت ملکه پهلوی در جشن دانشسرای عالی و کشف حجاب، دیپلم دختران را به آنان می دهند
مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دهم در روز ۱۵ خرداد ماه ۱۳۱۴ با سخنان اعلیحضرت رضا شاه بزرگ گشوده شد. اعلیحضرت همایونی فرمودند:
ملت ما در ایام گذشته به قدری گرفتار غفلت بوده و چنان عقب ماندگی و فقر بر این کشور مستولی شده بود که هر چه پیش میرویم به نواقص امور و شدت احتیاج خودمان به اصلاحات اساسی بیشتر بر میخوریم
محمدعلی فروغی در روز ۲۳ خرداد ماه کابینه و برنامه دولت خود را به مجلس شورای ملی شناساند و در روز ۲۷ خرداد ماه از مجلس رایاعتماد گرفت. در چارچوب برنامه "ایران سازی" و "ایران نوین" اساسنامه "فرهنگستان ایران" که از سوی وزارت معارف برای نگاهبانی و گسترش زبان پارسی نوشته شده بود به تصویب دولت رسید. فرهنگستان ایران برای دگرگون ساختن واژههای بیگانه به زبان پارسی سره بنیاد شد و واژههای تازهای پیشنهاد کرد، به جای نظمیه شهربانی، به جای بلدیه شهرداری، به جای یونیورسیته دانشگاه . بسیاری از واژگان ارزندهای که فرهنگستان به پارسی برای جایگزینی واژههای بیگانه و تازی به چاپ میرسانید به سبب بیسوادی و ناآگاهی مردم به آن واژگان به کار برده نشد. در این زمان نام شهرهای ایران نیز به تصویب هیات دولت رسید.
با کنارهگیری محمدعلی فروغی از نخستوزیری، فرمان نخستوزیری محمود جم در روز ۱۱ آذر ماه برای تشکیل هیات وزیران داده شد.
در روز تاریخی ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ ساعت سه و نیم اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ در آیین باشکوهی که برای از میان برداشتن حجاب و چادر در دانشسرای مقدماتی برپا شده بود، به همراه علیاحضرت ملکه پهلوی و والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی، و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی که برای نخستین بار بدون چادر از کاخ بیرون آمده بودند، وارد دانش سرای مقدماتی شدند.[۵۰] شاهنشاه ایران رضا شاه پهلوی پس از بازدید از بخشهای گوناگون دانشسرا به دخترانی که در رشتههای پزشکی و مامایی دانش آموخته بودند فرمودند:
« شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شدهاید و برای سعادت خود و وطنتان گام به پیش نهادهاید باید پیوسته در راه پیشرفت وطن تلاش کنید، چه سعادت کشور و آینده ملت در دست شماست، زیرا شما تربیت کننده نسل آینده این آب و خاک هستید. »
با دادن آزادی به بانوان ایران و برداشتن چادر ننگین سیاه از سر بانوان ایرانی در روز ۱۸ دی ماه در سراسر کشور آیینهای جشن و سپاس از شاهنشاه ایران برقرار شد.
سیاست خارجی اعلیحضرت رضا شاه پهلوی بر پایه سه آرمان استوار بود؛ سیاست استقلال ملی با بنیان یک حکومت نیرومند و ارتش مدرن؛ دوم کاهش تاثیر دولت انگلستان و شوروی با برقرار کردن سیستم قضایی سکولار، از میان برداشتن کاپیتولاسیون و بستن قرارداد نفتی نوین به جای قرارداد دارسی و سوم جلوگیری از بوجود آمدن دشمنی با کشورهای همسایه، ترکیه، افغانستان و عراق با پایان دادن به کشمکشهای مرزی و بستن قرارداد عدم تعرض یا هرگونه تاخت و تاز نظامی.
دستآورد کوششهای سران این چهار کشور و بازدیدهای آنان از ایران و بازدید اعلیحضرت رضا شاه پهلوی از ترکیه، دستینه شدن قانون تصویب عهدنامه عدم تعرض بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی افغانستان و دولت جمهوری ترکیه و دولت پادشاهی عراق دربرگیرنده ده ماده در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۱۶ برابر با ۸ ژوئیه ۱۹۳۷ در کاخ سعدآباد از سوی وزیران امور خارجه این چهار کشور بود که در روز ۲۵ اسفند ماه ۱۳۱۶ به تصویب مجلس شورایملی رسید. پیمان سعدآباد پیروزی بزرگی برای سیاست خارجی ایران، استقلال کشور، امنیت و تمامیت ارضی و پایان دادن به همه کشمکشها کشور بود.
رضا شاه بزرگ با بریدن نوار سه رنگ پروانه بهرهبرداری از خط آهن شمال به تهران را میدهند ۳۰ بهمن ماه ۱۳۱۵
در روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۱۶ مجلس شورای ملی قانون اجازه فروش قسمتی از جواهرات سلطنتی را تصویب کرد. بر پایه این قانون، مجلس شورای ملی به دولت پروانه میدهد آن بخش از جواهرات سلطنتی را که بر پایه ماده دوم این قانون بلااستفاده تشخیص داده شود به بانک ملی جا به جا شود و بانک آن را جزو سرمایه خود بیاورد. هم چنین در ماده دوم این قانون آمده است که جداکردن جواهراتی که از دیدگاه تاریخی ارزشمند هستند از سوی کمیسیونی زیر سرپرستی نخستوزیر انجام خواهد شد. از روز ۲۵ دی ماه ۱۳۱۶ نشستهای "کمیسیون جداسازی جواهرات" با بودن آقایان جم نخستوزیر، آقای بدر وزیر دارایی، آقای علاء وزیر بازرگانی و آقای مؤیداحمدی و اعتبار نمایندگان مجلس شورای ملی برگزار شد. در درازای ۴۵ روز از جواهرات سلطنتی و تاریخی پهرستی فراهم شد و این جواهرات در قفسههای تالار موزه و صندوقهای نسوز بر پایه سیاهه و ثبت که مُهر وزیر دربار و وزیر دارایی و رییس بیوتات را داشتند به رییس بیوتات داده شدند. برای جواهرات دیگر ارزش تاریخی نداشتند و فروختنی بودند، پروتکل و سیاههای دربرگیرنده ویژگیهای هر تکه جواهر و سنگها و نگینهای باارزش بود نوشته شد و آن جواهرات و سنگها در سی و سه صندوق مُهر شده از سوی هموندان کمیسیون جای داده شدند. این صندوقها به همراه ۲۲ صندلی با روکش طلا در خزانه بانک ملی به هیات نظارت اندوخته بانک ملی داده شد. در روز ۲۱ اسفند ماه ۱۳۱۸ قانون راجع به میزان گردش اسکناس از مجلس شورای ملی گذشت و بر پایه این قانون از این تاریخ جواهرات سلطنتی پشتوانه اسکناس در گردش ایران شد.
ایستگاه راهآهن تهران
با اراده آهنین اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران و پدر ایران نوین راهآهن سراسری ایران از جنوب تا شمال ایران کشیده شد. این راه دشوار با هزینهای نزدیک به سه میلیارد ریال با سرمایه و دست ایرانی ساخته و پرداخته شد و بانگ لکوموتیوهایی که دشتها و کوهها و جلگهها و درهها را درنوردید، پیام دریای مازندران را به خلیج فارس رساند، این بانگ گوش جان ایران پرستان را به نوازش درآورد و این راهآهن، بندر شاهپور در ساحل خلیج فارس را به بندر شاه در ساحل دریای مازندران پیوند داد. در روز ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶ نخستین کلنگ ساختمان راهآهن سراسری در تهران جایی که ایستگاه راهآهن تهران ساخته شد، برزمین زده شد و از همان زمان ساختمان راهآهن از سه سوی، شمال، جنوب و مرکز آغاز گردید. راهآهن سراسری در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۱۷ به پایان رسید و دو خط شمال و جنوب به یکدیگر پیوستند. راهآهن سراسری در روز چهارم شهریورماه ۱۳۱۷ در آیین ویژهای به دست رضا شاه بزرگ گشوده شد و بهرهبرداری از آن آغاز گردید. راهآهن سراسری ایران یکی از شاهکارهای بزرگ صنایع و ساختمانی زمان خود میباشد و درازای آن بیش از ۱۳۹۴ کیلومتر است. بیش از ۲۵۱ پل بزرگ و ۴۰۰۰ پل کوچکتر و ۲۴۵ تونل و ۹۰ ساختمان ایستگاه راهآهن بنا گردید که همه آنها بسیار زیبا و باشکوه میباشد. بیش از ۵۵٬۰۰۰ کارگر راهآهن سراسری ایران را ساختند. بیش از ۲۰ میلیون متر مکعب خاک جا به جا شد. بیش از ۴۰۰۰ دینامیت ترکانده شد. بیش از ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ متر مکعب سنگهای طبیعی و سنگهای ساختمانی و بیش از ۵۰۰ تن سیمان بکار برده شد. ۴۶ ایستگاه راهآهن که دارای چندین ساختمان بودند، با سالن مسافران، تعمیرگاه برای لکوموتیو و واگنها، تانکهای آب برای لکوموتیو و دستگاههای مولد الکتریسیته برای روشنایی ساخته شدند.
با به راه افتادن راهآهن سراسری اقتصاد ایران شکوفا شد. کالاهایی که از خلیج فارس با کاروان و الاغ شش هفته به درازا میکشید تا به تهران برسند، با راهآهن تنها یک روز در راه بودند. کالاها از شمال ایران تا تهران که هفتهها ترابرشان به درازا میکشید با راهآهن تنها ۶ ساعت در راه بودند. پیش از ساختمان راهآهن سراسری ایران، ایستگاه راهآهنی که وجود داشت در بغداد و باکو بود. همزمان با ساختن راهآهن سراسری ایران بندرهای شاهپور و بندر پهلوی و دیگر بندرها در شمال و جنوب ایران ساخته شدند که پیشنیاز صنعتی شدن ایران بود. کارخانهها و ماشینها و ابزار صنعتی از این راه به ایران وارد شدند.
در روز فرخنده ۲۴ اسفند ماه زادروز رضا شاه بزرگ پیمان زناشویی ولیعهد ایران و شاهزاده فوزیه در کاخ عابدین در قاهره بسته شد. پس از بازگشت ولیعهد محمدرضا پهلوی به ایران در روز ۲۱ فروردین ماه ۱۳۱۸هفته نخست اردیبهشت ماه، هفته جشنها نامیده شد و در سراسر ایران جشن زناشویی ولیعهد ایران با والاحضرت فوزیه باشکوه فراوان و شرکت ملت ایران برگزار شد. ساعت ۳ پس از نیمروز اول اردیبهشت ماه موکب اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران رضا شاه بزرگ از کاخ شاهنشاهی ایران به پهنه کاخ گلستان وارد شد و ورود رضا شاه بزرگ به تالار برلیان به آگاهی رسید. محمود جم نخستوزیر و هیات وزیران به پیشگاه اعلیحضرت بار یافتند. نخستوزیر به نام هیات دولت زناشویی ولیعهد را تهنیت گفت. پس از آن هیات رییسه مجلس شورای ملی و شماری از نمایندگان به پیشگاه شاهنشاهی باریافتند و حسن اسفندیاری به نام مجلس شورای ملی و به نام ملت ایران تهنیت گفت. سپس ۴۴ تن از نمایندگان استانها و دیگر شهرهای ایران بار یافتند و آقای طاهری نماینده استان نهم به نمایندگی از سوی نمایندگان شادباش گفت.
اول اردیبهشت ماه شامگاه میهمانی شکوهمند و شاهانهای که در کاخ گلستان از سوی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رضا شاه بزرگ برگزار شد و آیین جشن زناشویی را اعلیحضرت شاهانه و رسما گشودند. در این مهمانی خانواده شاهنشاهی ایران و خانواده سلطنتی مصر، هیات دولت و رییسهای هیاتهای نمایندگی ویژه کشورهای خارجه، رییس مجلس شورای ملی و رییسهای دربار شاهنشاهی با بانوان خود بودند.
رضا شاه بزرگ از شاهنشاهی ایران کناره میگیرند ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰
به آگاهی رسانده شد که جنگ دوم جهانی در روز ۹ شهریور ماه ۱۳۱۸ با حمله ارتش آلمان به بندر دانزیک در لهستان آغاز شده است. در روز ۱۲ شهریور ماه ۱۳۱۸ نخستوزیر محمود جم بیطرفی ایران را در جنگ اعلام کرد. وزارت کشور نیز در اعلامیه ای هشدار داد که همه بیگانگانی که در ایران زندگی می کنند از ابراز هرگونه احساسات برای یا ناهمسوی کشورهایی که در اروپا درگیر جنگ می باشد خودداری کنند. در روز ۲۹ شهریور ماه مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری یازدهم به پایان رسید. فرمان برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی از سوی رضا شاه بزرگ داده شد و فرمان نخستوزیری دکتر متیندفتری برای تشکیل کابینه به وی داده شد.
روز ۳ آبان ۱۳۱۸ اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ در بیانات خود در گشایش مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری دوازدهم چنین فرمودند:
« با نهایت خرسندی دوازدهمین دوره قانونگذاری مجلس شورای ملی را میگشاییم.
دوره یازدهم چنانکه انتظار میرفت با موفقیت و حسن نتایج به پایان رسید. اصلاحاتی که به عمل آمده اثرات نیکویی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی نشان میدهد. در سیاست خارجی روابط ما با تمام دول و خصوصاً به همسایگان بر پایه دوستی و احترام متقابل استوار میباشد. به واسطه منقضی شدن مدت قرارداد بازرگانی ما با دولت شوروی از نقطهنظر تجارت وقفه پیدا شده است که امید میرود در نتیجه مذاکرات مستقیم و حسننیت طرفین با رعایت اصول قوانین کشور جریان عادی خود را بیابد.
چیزی که باعث تأسف خاطر است وقوع جنگ در اروپا است اگر چه در این قسمت هم سیاست دولت ما بیطرفی کامل است ولی چون دوام جنگ از لحاظ مادی و اقتصادی موجب زیان همه ملل و تهدید تمدن جهان خواهد بود آرزومندیم هر چه زودتر صلح برقرار گردد.
در امور داخلی سیاست دولت تعقیب و انجام اصلاحاتی است که پایه آن گذاشته شده و خوشبختانه روز به روز اهل کشور روح این سیاست را بهتر درک نموده در پیشرفت اصلاحات میکوشند و در امر آموزش و پرورش اهتمام بیشتری نشان میدهند ما هم از این که مخصوصاً جوانان در اقسام ورزش جسمانی ذوق و علاقه پیدا کردهاند کمال خوشوقتی را داریم البته وظیفه هیئت دولت و نمایندگان مجلس و همه علاقمندان به سعادت کشور اهتمام در ترقیات است تا نتیجه مطلوب چنانکه منظور نظر است به دست آید و اهالی از نعمت تمدن و تعالی بهتر کامیاب و بهرهمند شوند.
از خداوند متعال توفیق خدمتگزاران کشور را خواستاریم.
ارتش آلمان بسیاری از کشورهای اروپای مرکزی و اروپای شرقی را اشغال کرد. در روز ۱ تیر ماه ۱۳۲۰ ارتش آلمان وارد خاک شوروی شد. با این یورش، اتحاد جماهیر شوروی، متفق با انگلستان شد و سیاستمداران شوروی در انگلستان با سیاستمداران آن کشور به دنبال پیداکردن چاره برای شکست دادن هیتلر و ارتش آلمان بودند. در روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ دولت بریتانیا و شوروی برآن شدند، کشور ایران را بدون "اعلام جنگ" اشغال کنند. برنامه اشغال ایران از سوی ارتش انگلستان در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۲۰ آماده شده بود با هدف اینکه منابع نفتی و پالایشگاه آبادان را بگیرند. ارتش شوروی نیز برنامه اشغال را در روز ۱ شهریور ۱۳۲۰ تصویب کرد.
ساعت ۳ بامداد روز ۳ شهریور ماه ۱۳۲۰ نیروی زمینی، هوایی و دریایی شوروی شهرهای شمالی ایران را بمباران و بسیاری از مردم بیپناه را کشتار کرد. در جنوب ایران نیز نیروی زمینی، هوایی و دریایی انگلستان شهرهای جنوبی ایران را بمباران و خاک ایران را اشغال کردند. هنگامی که انگلیسیها با ۴ دیویزیون نزدیک به ۲۰٬۰۰۰ سرباز به ایران یورش بردند، ارتش سرخ شوروی با ۳ ارتش دربرگیرنده بیش از ۱۲۰٬۰۰۰ سرباز و ۱۰۰۰ تانک به ایران حمله بردند.[۶۰]
اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در روز ۳ شهریور ماه نامهای به پرزیدنت روزولت فرستادند و از ایشان خواستند که این تجاوزها را پایان دهند. پرزیدنت روزولت در پاسخ نوشت که ایران در خطر نیست بلکه تنها از میان برداشتن هیتلر آرمان این کشورهاست، وی همچنین افزود که این کارهای جنگی به هیچ روی علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران نیست. با بمباران ایران جواهرات سلطنتی را که در کاخ گلستان نگهداری می شدند به خزانه بانک ملی ایران جا به جا کردند، جایی که دیگر سنگهای گرانبها و گوهرها در آنجا به امانت سپرده شده بود.
از آنجا که کشتار مردم ایران از سوی ارتش شوروی و ارتش انگلستان ادامه داشت و شهرهای آزاد و بیپدافند بمباران میشد، در روز ۵ شهریور ماه به دستور اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ "فرمان متارکه" داده شد تا دست از عملیات نظامی برداشته شود. همان روز منصور برکنار شد و فرمان نخستوزیری محمدعلی فروغی داده شد. محمدعلی فروغی زیر فشار دولت شوروی و انگلستان از سفارت آلمان خواست که همه کارکنان آلمانی که در صنایع ایران کار میکردند از خاک ایران بیرون روند. سفارتهای آلمان، مجارستان و ایتالیا و رومانی در تهران بسته شدند. آلمانیهایی که در ایران بودند را در جایی در شمال تهران گردآوردند. استالین تهدید کرد که یا اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی از شاهنشاهی ایران کنارهگیری میکند وگرنه تهران اشغال خواهد شد و او اعلیحضرت را دستگیر و شاهنشاهی ایران را منقرض خواهد نمود. روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین از شاهنشاهی ایران برای بودن ایران کنارهگیری کردند.
« نظر باینکه من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شدهام حس میکنم که اینک وقت آن رسیدهاست که یک قوه و بنیه جوانتری بکارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد بپردازند و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد بنابراین امر سلطنت را بولیعهد و جانشین خود تفویض کردم از کار کناره نمودم از امروز که روز ۲۵شهریور ماه ۱۳۲۰ است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید بسلطنت بشناسد و آنچه نسبت به من از پیروی مصالح کشور میکردند نسبت بایشان بکنند کاخ مرمر تهران ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ امضاء. »
هنوز اعلیحضرت از دروازههای پایتخت بیرون نرفته بودند که دو ارتش شوروی و بریتانیا تهران را اشغال کردند و کنترل همه وزارتخانهها و ادارهها را در دست گرفتند، با این کار، برنامه رفرم و ایران نوین برای سالهای دراز بازایستاد. استالین دشمن رضا شاه بزرگ بی درنگ هموندان حزب کمونیست ایران را از زندانها بیرون آورد و در روز ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ حزب توده گروهی خائن به ملت و کشور ایران و آدمکُش، ستون پنجم در کشور ایران را بنیان ساخت و فرمان های خود را برای جداسازی آذربایجان از ایران و بنیان فرقه دموکراتیک آذربایجان را با همدستی حزب توده در ایران صادر کرد.
پدر ایران نوین در روز ۴ امرداد ماه ۱۳۲۳ دور از ایران چشم از جهان فرومیبندد
در روز سوم شهریور ماه خانواده شاهنشاهی ایران رهسپار اسپهان شدند که هنوز از سوی دو دولت استعماری شوروی و انگلستان اشغال نشده بود. در این زمان تنها شاهنشاه ایران و ولیعهد در کاخ مرمر ماندند. با التیماتوم دو دولت شوروی و انگلستان و شنیدن اینکه ارتش سرخ شوروی به سوی تهران به راه افتاده است رضا شاه بزرگ از شاهنشاهی ایران کنارهگیری کردند.
در روز ۲۰ شهریور ماه ۱۳۲۰ پس کنارهگیری رضا شاه بزرگ خودرویی سیاه رنگ رضا شاه را به اسپهان نزد خانوادهاش برد. به هنگام بدرود، ولیعهد از یورش ارتش شوروی به تهران ابراز نگرانی کرد ولی رضا شاه بزرگ به ایشان دلگرمی دادند، که اگر ایشان از ایران بیرون بروند چنین نخواهد شد. با به راه افتادن خودروی رضا شاه بزرگ، ولیعهد ایران به مجلس شورای ملی رفت و سوگند پادشاهی خورد. مردم ایران گیج و شگفتزده از رویدادها نمیدانستند چه باید کرد.
روز ۳۰ شهریور ماه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی به همراه خانواده از اسپهان رهسپار یزد شد تا از آنجا به کرمان بروند. ۴ مهر ماه اعلیحضرت رضا شاه پهلوی از سیرجان به سوی بندرعباس رفتند. رضا شاه بزرگ از فشارهای عصبی به گوش درد دچار شده بودند ولی نماینده کنسول انگلیس پافشاری میکرد که هر چه زودتر به بندرعباس برسند تا رضا شاه را از خاک ایران بیرون برد. قراربر این شد که رضا شاه بزرگ را با کشتی به امریکای لاتین به کشور آرژانتین و یا شیلی که آب و هوایی همانند ایران دارند ببرند. در بندعباس کشتی پستی کوچک انگلیسی به نام "بندرا" لنگر انداخته بود. به رضا شاه بزرگ انگلیسیان گفتند که این کشتی به هندوستان و بندر بمبئی میرود. رضا شاه بزرگ و خانواده سوار کشتی بندرا شدند و رضا شاه بزرگ تا هنگامی که خاک ایران نمایان بود چشم از ایران برنمی داشتند.
پس از ۴ روز دشوار در کشتی "بندرا" با هوای بسیار گرم و شرجی، کناره بمبئی پدیدار شد، در میان شگفت رضا شاه بزرگ و خانواده کشتی بندرا در میان دریا بازایستاد. دولت انگلیس از ترس اینکه ورود رضا شاه بزرگ به هندوستان و خبر اشغال ایران از سوی دو دولت استعماری انگلستان و شوروی سبب آشوب علیه انگلیسیان در هندوستان بشود، پروانه ندادند که رضا شاه بزرگ پای بر خاک هندوستان بگذارد.
سرانجام پس از ۵ روز توانفرسا در کشتی کوچک بندرا بر روی آبهای اقیانونس هند، به آگاهی اعلیحضرت رضا شاه بزرگ رسانده شد که دولت انگلستان برآن شده است که ایشان را به "جزیره موریس" در غرب اقیانوس هند با آب و هوای استوایی بسیار گرم و با بارانهای سیل آسا از مستعمرات انگلستان ببرند. رضا شاه بزرگ بسیار برآشفتند و فرمودند که "من که زندانی آنها نیستم آزادانه از کشور خود بیرون آمدهام و هر کجا که بخواهم میتوانم بروم".
با این همه اعلیحضرت رضا شاه بزرگ و خانواده ناچار شدند که با قایق از کشتی بندرا به کشتی "برمه" بروند. اعلیحضرت رضا شاه بزرگ بارها به والاحضرت شاهپور علیرضا و فرماندار انگلیسی جزیره موریس فرمودند که اگر ایشان میدانستند که به جای شیلی و یا آرژانتین، ایشان را به جزیره موریس میآورند، هیچگاه پا به کشتی بندرا نمیگذاشتند.
دولت اشغالگر انگلیس پروانه هیچگونه پیوستگی با نامه نمیدادند. پس از دستینه شدن پیمان سه دولت میان سه دولت شاهنشاهی ایران و پادشاهی بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی در ساعت ۱۸ و ۱۵ دقیقه روز پنجشنبه نهم بهمن ماه ۱۳۲۰ خورشیدی برابر با ۲۹ ژانویه ۱۹۴۲ در کاخ وزارت امور خارجه ایران، دولت استعماری انگلستان پروانه داد که میان تهران و جزیره موریس نامه رد و بدل شود. از این زمان اعلیحضرت رضا شاه بزرگ همواره چشم به راه رسیدن نامه از تهران به ویژه از اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی فرزند ارجمندشان بودند.
نوروز ۱۳۲۱ فرارسید و در آن سوی کُره زمین پاییز آغاز میشد. این نخستین نوروزی بود که پدر ایران نوین، بزرگ مرد تاریخ ایران دور از میهن بودند. سرانجام پس از واخواهیهای پیوسته به مقامات انگلیس و خوش نبودن حال اعلیحضرت رضا شاه بزرگ، مقامات انگلیسی رضا شاه بزرگ را از راه بندر دوربان در جنوب شرقی آفریقا به ژوهانسبورگ آوردند. قلب رضا شاه بزرگ دیگر تاب شنیدن آنچه که به کشور و ملت ایران میگذشت را نداشت، اندیشه ایران دمی اعلیحضرت را آرام نمیگذاشت، شنیدن اینکه مردم ایران در کشور خودشان چون مردمان درجه دو با آنان رفتار میشود و در رنج و گرسنگی و کمبود مواد خوراکی هستند و خوراک مردم ایران را ارتش شوروی به یغما میبرد، رنج بسیاری بود که بر قلبی که برای ایران وایرانی میتپید سنگینی میکرد.
آرامگاه رضا شاه بزرگ
در روز چهارشنبه ۴ امرداد ماه ۱۳۲۳ رضا شاه بزرگ با قلبی شکسته جهان فانی را بدرود گفتند. قلبی که برای ایران می تیپد بازایستاد، برای ایرانی که در آن زمان، در اشغال بیگانگان بود و زیر چکمههای ارتش خونخوار کشورهای استعمارگر شوروی و انگلستان چهار سال ویران شد. برای ایرانی که آن اندازه ناتوان شده بود که یارای پذیرفتن پیکر شاهنشاهی که آبادش کرده بود را نداشت. قرار بر این شد که پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به کشور مصر برده شود تا در زمانی دیگر که کشور ایران در آرامش باشد به ایران آورده شود. به سبب جنگ جهانی دوم که آتشش به همه جای گیتی کشیده شده بود، سه ماه به درازا کشید تا پیکر مومیایی شده رضا شاه از ژوهانسبورگ به قاهره برسد و در مسجد رفاعی به امانت گزارده شود.
روز ۷ امرداد ماه ۱۳۲۳ از سوی وزارت دربار شاهنشاهی سه ماه سوگواری اعلام شد و سه شب به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی به بیش از سه هزار تن از بینوایان و تهیدستان در جنوب شهر تهران خوراک داده شد. از سوی دربار شاهنشاهی آیین سوگواری در مسجد شاه برگزار و در سراسر کشور تعطیل همگانی اعلام شد. روز ۱۰ امرداد ماه شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی در پیامی به ملت ایران از ابراز احساس پاک و بیآلایش مردم در سوگواری برای اعلیحضرت رضا شاه بزرگ سپاسگزاری کردند. با وجود سوگواری برای رضا شاه بزرگ، به فرمان اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی، سی و نهمین سالگرد جشن مشروطه با شکوه هر چه بیشتر برای ارج نهادن به ایران نوین و مدرنی که اعلیحضرت رضا شاه بزرگ، شاهنشاه ایران با پیاده کردن مشروطه در ایران ساختند، برگزار شد. ایرانی که با قوانین سکولار مدرن تصویب شده از سوی مجلس شورای ملی از کشوری ویران شده و ملتی بیماریزده و بیسواد، چپاول و کوچک شده از سوی قاجاریان مغول که با یاری دو دولت استعماری روسیه و انگلستان و فشار آخوندها بر ایران بیش از یک قرن و نیم سلطنت استبدادی در ایران به راه انداخته بودند، به کشوری مدرن و پیشرفته با زنان و مردان خردمند که در ساختن کشورشان سهیم بودند، دگرگون شد.
شش سال به درازا کشید تا کشور ایران آرامش یافت و استان آذربایجان که با نیرنگ استالین و سرسپردگان قاجاری یک سال از کشور مادر جدا شده بود، از پای ننگین سربازان شوروی در روز ۲۱ آذر ماه ۱۳۲۵ پاک شد. زمانی به درازا کشید تا کشور آرامش خود را از خائنان و اشغالگران بازیافت.
در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۲۸ مجلس شورای ملی "به پاس حقشناسی ملت ایران تصویب کرد که عنوان رسمی سرسلسله دودمان عظیمالشأن پهلوی اعلیحضرت رضاشاه کبیر خواهد بود. این تصمیم باید بر لوحهای طلا حک و در آرامگاه شاهنشاه فقید نصب گردد".
به دستور اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، برای بازگرداندن پدر به ایران آرامگاهی باشکوه با بنایی سپید رنگ به پهنه ۹۰۰۰ متر مربع و بلندای ۲۵ متر در شهر ری ساخته شده بود. این بنا دو اشکوب داشت، اشکوب همکف سالن ورودی بود و در اشکوب زیرین آرامگاه قرار داشت. نمای بنای آرامگاه همانند آتشکده بود که خاری در چشم ملایان و دستاربندان و کمونیست های بیوطن، دشمن ایران و ایرانی شد.
پس از سپری شدن نزدیک به شش سال، در روز ۹اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ والاحضرت شاهپور علیرضا به ریاست هیاتی برای جا به جا کردن پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به ایران رهسپار قاهره شدند. برنامه جابه جایی پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ و آیین به خاک سپردن ایشان از قاهره تا شهر ری برای آگاهی همگان به چاپ رسید. پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در آیینی باشکوه از مسجد رفاعی از میان خیابانهای قاهره در میان اندوه مردم والای مصر به سوی فرودگاه قاهره و سپس به داخل هواپیمای ویژه آورده شد. هواپیما از قاهره به سوی عربستان پرواز کرد و در شهر "جده" بر زمین نشست و پس از انجام آیین دینی در روز ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ پادشاه عربستان در آیینی باشکوه و رسمی پیکر رضا شاه بزرگ را تا داخل هواپیمایی که از جده به فرودگاه اهواز پرواز میکرد مشایعت کرد.
واگن سیاه رنگ و ترنی ویژه برای ترابری پیکر رضا شاه بزرگ از ایستگاه راهآهن اهواز به سوی ایستگاه راهآهن تهران به راه افتاد. مردم ایران در هر کجا که واگن ویژه از آن جا میگذشت با هیاتهای رسمی آن شهر به پیشواز میآمدند و به اعلیحضرت رضا شاه بزرگ ارج مینهادند. در روز ۱۷اردیبهشت ماه ترن ویژه وارد ایستگاه راهآهن تهران شد. سفر پایانی رضا شاه بزرگ با راهآهن سراسری ایران همان راهآهنی که نماد شاهنشاهی پدر ایران نوین بود انجام یافت. اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی، همسر رضا شاه بزرگ ملکه مادر و خانواده شاهنشاهی ایران، هیات دولت، هیاتهای ویژه فرستاده شده از کشورهای گیتی و دیگر سران کشوری و لشکری و مردم پایتخت با فر و شکوه بی همانندی از ایستگاه راهآهن پشت پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ به سوی آرامگاه ابدی پدر ایران نوین به راه افتادند و در اندوه همگان پیکر اعلیحضرت رضا شاه بزرگ در اشکوب زیرین آرامگاه به خاک سپرده شد. سنگ آرامگاه مشکی و بالای آن دیهیم طلایی رنگ پهلوی قرارداشت. و تصمیم مجلس شورای ملی دایر بر دادن فرنام "کبیر" در لوحهای طلا بر بالای آرامگاه رضا شاه بزرگ قرارداده شد.
We use cookies to analyze website traffic and optimize your website experience. By accepting our use of cookies, your data will be aggregated with all other user data.